باز هم مى خواهم بشنوم!

ساخت وبلاگ


به تو گفتم: 

زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.

جواب دادى: 

هرچه این حرف را تکرار کنى، باز هم مى خواهم بشنوم!

این گفت و گوى کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توى ذهن خودم تکرار کردم.

اما هرگز تصور نکن که حتى یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم.

نه! من فقط موقعى آرام و آسوده هستم و تنها موقعى به تو فکر نمى کنم،که تو با من باشى.

همین و بس.


| مثل خون در رگهاى من / احمد شاملو |

بیچاره پاییز!...
ما را در سایت بیچاره پاییز! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cofe-sher1 بازدید : 188 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 21:55