بیچاره پاییز!

متن مرتبط با «به حسن تو نباشی یار دیگر» در سایت بیچاره پاییز! نوشته شده است

خورشید تو

  •   حیف از امروز که بی عشق شب آمد ای عشق کاش خورشید تو آغاز کند فردا را...   | محمدعلی بهمنی |   , ...ادامه مطلب

  • رو ‌به‌ روی من فقط تو بوده‌ای

  • رو ‌به‌ روی من فقط تو بوده‌ای از همان نگاه اولین از همان زمان که آفتاب با تو آفتاب شد از همان زمان که کوه استوار آب شد از همان زمان که جستجوی عاشقانه مرا نگاه تو جواب شد | محمدرضا عبدالملکیان | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • می شود آتش گرفت به تکرار

  •   می شود آتش گرفت, به تکرار, تمام عاشقانه های جهان دود شد، بر خاکستر سیمرغ لانه کرد و عشق را به چشمان تو مهمان کرد...   | مریم پورقلی |, ...ادامه مطلب

  • خاطرات من و تو

  •   و این خاطرات  من و توست که توت می‌شود یک روز انار می‌شود گاهی که دیروز انگور شده بود که فردا زیتون و تلخ‌...   | بیژن نجدی |, ...ادامه مطلب

  • یار دیگر داشتی

  •   لای موهایت همیشه یک گل‌سر داشتی لاغر و ساده ولی چشمان محشر داشتی   مثل اسکندر به قلبم می‌زدی با هر نفس قتل عامم کردی و چشم ستمگر داشتی   شهر، شهرم را به آتش می‌کشیدی دم به دم بی‌پناهی بودم و در من،, ...ادامه مطلب

  • مراقبت و توجه

  •   درحالی که معلوم بود داره به دورترین نقطه ی جاده نگاه می کنه گفت: ولی من میگم هیچوقت ازدواج نکن، هیچوقت جدا نشو از این حالت، باور کن ازدواج شبای بارونی زیر بارون قدم زدن نیست، دیوونه بازی تو خیابون , ...ادامه مطلب

  • جهان بعد از تو

  •   گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست حتی گره اخم خدا واشدنی نیست   از حاصل ضرب من و تو عشق به پا شد از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست   من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود من با تو شدن، ایندفعه گویا , ...ادامه مطلب

  • دیدن تو

  •   چنان زلال شود آن کسی که تو را یک بار فقط یک بار نگاه کند که هیچ‌گاه کسی جز تو را نبیند از آن پس حتی اگر هزار بار هزاران چهره را نگاه کند. یتیمِ زیبایی خواهد بود این جهان اگر آدم‌هایش بدون رؤیتِ تو, ...ادامه مطلب

  • اردیبهشت رازی را به من گفت...

  •   اردیبهشت رازی را به من گفت که من با شما در میانش می گذارم ؛ اینکه هیچ زمستانی ابدی نیست همان گونه که هیچ شکوفه ای. اما هر شکوفه قبل از اینکه بمیرد، اول می رقصد بعد بر خاک می افتد. اردیبهشت به من گف, ...ادامه مطلب

  • به که پیغام دهم؟

  •   به که پیغام دهم؟ دست من، دست تو را می‌طلبد چشم من، رد تو را می‌جوید لب من، نام تو را می‌خواند پای من، راه تو را می پوید به که پیغام دهم؟ بی تو از خویش، تنفر دارم دل من باز، تو را می‌خواهد به که پی, ...ادامه مطلب

  • لبخند تو

  •   گفتی دوستت دارم و رفتی، من حیرت کردم! از دور سایه‌هایی غریب می‌آمد، از جنس دل تنگی و اندوه و غربت و تنهایی و شاید عشق...   با خود گفتم هرگز دوست‌ات نخواهم داشت، گفتم عشق را نمی‌خواهم ! ترسیدم و گری, ...ادامه مطلب

  • بازگشت به خانه

  •   عشق راهی‌ست برای بازگشت به خانه بعد از کار بعد از جنگ بعد از زندان بعد از سفر بعد از... من فکر می‌کنم فقط عشق می‌تواند پایان رنج‌ها باشد.   | رسول یونان | , ...ادامه مطلب

  • من شبیه به عشاقت نیستم!

  •   " أنا لا اَشْبِهُ عشّاقکِ یا سیدتی فإذا اَهداکِ غیری غَیْمَهّ أنا أهدیکِ المطرْ و إذا اَهداکِ قندیلاّ...فإنی سوف أهدیکِ غصناً فسأهدیکِ الشجرْ و إذا أهداکِ غیری مَرکبَاً فسأهدیکِ السَفَرْ, ...ادامه مطلب

  • به یادت هست

  •   به یادت هست آن شب را که تنها به بزمی ساده مهمان تو بودم؟ تو می‌خواندی که: دل دریا کن ای دوست من اما غرق چشمان تو بودم؟   | سیاوش کسرایی | , ...ادامه مطلب

  • دل ناقابلی دارم به پای عشق می‌ریزم

  •   به زندان می‌برد زنجیر گیسویت اسیران را و چشمانت به هم زد خشکی قانون زندان را   چه زیبا می‌تکانی دامنت را باز با عشوه به دنبالت کشاندی خاطر مردی غزلخوان را   زمستان بعد تو پیراهنی از برف می‌پوشد و ل, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها