دست هاش
دو اسب مادیانِ رمیده از گله،
دو قوی زیبای مغرور
دو کبوتر سفید
که جلد بام هیچکسی نبودند !
دست هاش
که می توانست
به پرنده ای که در مشتم پنهان بود !
پرواز را بیاموزد ...
| حمید جدیدی |
برچسب : دست هایش,دست هایش بوی نرگس میداد,دست هايش, نویسنده : cofe-sher1 بازدید : 141