در سوگ تو بغضم را، آتش زدم و سوختم
وصله پس هر وصله، حسرت به دلم دوختم
در خاطرهای نزدیک، مفقود شدم با تو
پُک میزدم از سیگار، من دود شدم یا تو؟
شوریده سر و مغموم، تاریکم و نا امید
در مسلخ تو گیرم، در پیلهی خود تبعید
از پرسهی تو در من، هربار شبیتر شد
در کنج دلی متروک، آغوش تو از بر شد
با هر نَفَسی از خود بیگانهترم کردی
مفهوم دیوانه تعریف ترین بودم، مفهوم دیوانه تعریف ترم کردی
دیوانهام و خواهند از شهر برانندم
من عاشق اینم که دیوانه بخوانندم...!
| محمد مشایخی |
برچسب : نویسنده : cofe-sher1 بازدید : 156