زخمی‌ست در میانه‌ی روحم

ساخت وبلاگ


دیوانگیست اینکه نمی‌خواهم

اطراف من نشانه‌ی او باشد

تسکین روزهای غم‌انگیزم

آرام‌گاه شانه‌ی او باشد


زخمی‌ست در میانه‌ی روحم که

پس می‌زند هرآنکه بخواهم را

می‌ترسم آخرش تن تنهایی

تصمیم عاشقانه‌ی او باشد


دیوانه‌ام! قبول! نیا نزدیک

از من بترس! از منِ ناآرام

از اضطرابِ آه! مبادا که

این عشق هم بهانه‌ی او باشد!


دیوانه‌ نیستم! نه! خودآزارم!

می‌ترسم از حضور زنی دیگر

از من! منی که بعد تو می‌ترسد

دنیا یتیم‌خانه‌ی او باشد


آه از شبی که رفته‌ای از پیشم

مردن چقدر ساده‌ترین چیز است

موسیقی صدای تو وقتی‌که

لالایی شبانه‌ی او باشد...


| اهورا فروزان |

بیچاره پاییز!...
ما را در سایت بیچاره پاییز! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cofe-sher1 بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 21:55