بیچاره پاییز!

متن مرتبط با «در ره عشق» در سایت بیچاره پاییز! نوشته شده است

در غیبت معشوق

  •   تجربه‌ی دوست داشتن، یک خوشبختی است. گاهی حتی فراق، خوش است. خصوصا اگر از تب‌و‌تاب اولیه عبور کرده باشی. اجازه دهی غبارها بخوابند. آرام بگیری و قبول کنی. عشق به قلب آدم غَنا می‌بخشد. تجربه‌ی این رنج‌ها خوب است و یک گنجینه در ته قلبِ تو پُر می‌کند، اگر درست شناسایی‌اش کنی. آلبر کامو در زمانه‌ی دوری از یار نوشت: "حتی جدا از تو، چیزی در من سکونت داشت." در غیبت معشوق، چیزی از او در تو ساکن می‌شود. چیزی حتی بهتر از او.   | معین دهاز |    بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پنج مسافر در راه مانده...

  •   پنج گوزن تشنه، پنج گنجشکِ بی سرپناه، و شاید پنج مسافر مانده در راه...   انگشتانم روی صورتت   | حمید جدیدی |  , ...ادامه مطلب

  • دست در دست هم

  • پاسخ: آبی گل گلی :))ممنونم، همچنینخب خداروشکررررر ^__^بله حواسم هست :)خداروشکر :)خوشحال ترم که اینجا رو فراموش نکردی و هنوز و همچنان به من و کافه شعر لطف داریسلامت باشیمیبینم که شما هم خودت صاحب سبک و صاحب وبلاگ شدی؟ :)پر مخاطب باشه انشالله ^_^ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روییدی در قلب من

  •   روییدی, در قلب من به سان گل‌کوچکی که کنار دیوار می‌روید همین‌قدر ناخواسته عاشقت شدم   | غاده السمان |, ...ادامه مطلب

  • درد مشترک

  •   بین انبوهی از تفاوت ها شاعران درد مشترک دارند مثل ظرفی عتیقه زیبایند منتهی از درون ترک دارند    | رویا ابراهیمی |, ...ادامه مطلب

  • عشق و زن

  •   عشق عجیب تر از آن است که در یک زن خلاصه شود! و زن، غریب تر از آن که در یک عشق شناخته شود!   | افشین یداللهی | , ...ادامه مطلب

  • دل ناقابلی دارم به پای عشق می‌ریزم

  •   به زندان می‌برد زنجیر گیسویت اسیران را و چشمانت به هم زد خشکی قانون زندان را   چه زیبا می‌تکانی دامنت را باز با عشوه به دنبالت کشاندی خاطر مردی غزلخوان را   زمستان بعد تو پیراهنی از برف می‌پوشد و ل, ...ادامه مطلب

  • چشم تو منظره ای بکر که دیدن دارد

  •   چشم تو منظره ای بکر که دیدن دارد زلفت آراسته ات دست کشیدن دارد   گردنت شاخه ی جان و دل ما را مانَد لب تو میوه ی سُرخیست که چیدن دارد   عشق، گفتن دگر از جانب من تکراریست شرح این قصه فقط از تو شنیدن , ...ادامه مطلب

  • گاه عشق...

  •   عشق گاه چون ماری در دل می خزد و زهر خود را آرام در آن می‌ریزد گاه یک روز تمام چون کبوتری بر هرّه‌‌ی پنجره‌ات کز می‌کند و خرده نان می‌چیند   گاه از درون گُلی خواب آلود، بیرون می‌جهد و چون یخ، نَمی، , ...ادامه مطلب

  • چه مانده باقی از آن عشق؟

  •   چه حاجت است به این شیوه دلبری از من؟ تو را که از همه‌ی جنبه‌ها سَری از من   درخت خشکم و هم صحبت کبوترها تو هم که خستگی‌ات رفت، می‌پَری از من   اجاق سردم و بهتر همان که مثل همه مرا به خود بُگذاری و , ...ادامه مطلب

  • چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی

  • چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غم خوش به جهان از این چه خوشتر تو چه دادیَم که گویم که از آن به‌اَم ندادی چه خیال می‌توان بست و کدام خوا, ...ادامه مطلب

  • اما دوباره باد...

  • از ریل دست‌های تو رد شد قطار باد  من با سکوت و یک چمدان غم، سوار باد   آشفته می‌رسم به جهان زنی که باز  موهاش را گذاشته در اختیار باد  می‌خواستی که دل بکنی از هرآنچه بود  می‌خواستم فرار کنم با فرار, ...ادامه مطلب

  • یه عمره که ابری و بارونی ام

  • اگه حس بودن نداری برو که بود و نبودت عذابه برام شبا با خیالت قدم میزنم کمک کن یکم با خودم را بیام یه عمره که ابری و بارونی ام یه عمره که می بارمت ،نیستی زیادن شبایی که کم دارمت شبایی که کم دارمت نی, ...ادامه مطلب

  • تشبیه و استعاره

  • از من شعر می‌خواهی شعری پر از تشبیه و استعاره ببخش عشق‌ من در خورجینم هیچ چیز شبیه به زیبایی تو ندارم... | ایلماز اردوغان / ترجمه: سیامک تقی زاده |, ...ادامه مطلب

  • یک دریا...

  • پدر بزرگم هروقت میخواست کثرت چیزی را بیان کند می گفت:"یک مفهوم دریا تعریف ..." مثلا می گفت: نمی دانی فلانی یک مفهوم دریا تعریف پول دارد! کی می رسد روزی که  تو رو به رویم بایستی، زل بزنم به چشمانت و بگویم: " فلانی نمی دانی م, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها