"معشوقه" گری هایم همیشه با دیگر "معشوقه"ها فرق داشت. وقتی سرش درد میکرد نه " عزیزم چرا مواظب خودت نبودی؟" حواله اش میکردم نه براش قرص میبردم. بجاش لامپ اتاق رو خاموش میکردم، سرشو میذاشتم رو پاهام، دستمو میکشیدم لا به لای موهاش و همون ترانه مورد علاقه اش رو زیر لب براش لالایی وار میخوندم. روزهای بارونی به جای اینکه به زور چتر بگیرم رو سرش و بهش همش گوشزد کن, ...ادامه مطلب
بعد از تو خندیدن را فراموش نکرده ام اما دلم برای اشک هایم در کنار تو تنگ شده... | پدرام مسافری |, ...ادامه مطلب
عزیزترین، عزیزترینم تو را عذاب میدهم. خواهش میکنم عزیزم مرا ببخش! یک گل رز برایم بفرست تا بدانم مرا بخشیدهای. من در واقع خسته نیستم ولی بیحس و سنگینم و نمیتوانم کلماتِ مناسب را پیدا کنم. آنچه میتوانم بگویم این است که: در کنارم بمان و تنهایم ن, ...ادامه مطلب
آغوش من دروازه های تخت جمشید است... می خواستم تو پادشاه کشورم باشی! آتش کشیدی پایتخت شور و شعرم را... افسوس که می خواستی اسکندرم باشی! این روزها حتی شبیه سایه ات هم نیست مردی که یک شب بهترین تعبیر خوابم بود! مردی که با آن جذبه ی چشم رضاخانیش یک روز تنها علت کشف حجابم بود! در بازوانت قتلگاه کو, ...ادامه مطلب
دستهایت را که گم کردم به دیوارها آگهی زدم : از یابنده تقاضا می کنم بمیرد ...!!! | زانیار برور |,دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد,دستهایت را که در دستش گرفت,دستهایت را که میگیرم,دستهایم را که میگیری ...ادامه مطلب
غم اول از دل آدم آغاز می شود یا شانه هایش ؟ پس چرا من شانه هایم درد می گیرد وقتی که غمگینم؟ نکند دارم بال در میاورم ! از اندوه ... | رویا شاه حسن زاده |,شانه هایم برای تو,شانه هایم,شانه هایم گل داده اند,شانه هایم محسن نامجو,شانه هايم,به شانه هایم زدی,به شانه هایم زدی تا,به شانه هایم زدی تا تنهاییم,به شانه هایم زدی که ...ادامه مطلب
آن روز ها که از شوق هم سقف شدن بی تاب بودی، گفتی دیگر نیاز نیست از هر کتاب دو تا داشته باشیم. و این شد که علاوه بر سقف، آغوش و غم، کتاب هایمان نیز مشترک شد. دیروز که به مسالمت آمیز ترین شکل ممکن تصمیم به جدایی گرفتیم، همچنان دغدغه کتاب هایت را داشتی. به جز سلام و خداحافظی سرد چند بار جمله " این کتاب مال تو بود یا من؟ " سکوت این خانه بی سقف را شکست. " غرور و تعصب " را بردی و صد سال تنهایی را گذاشتی. " دزیره " را بردی و بر باد رفته را گذاشتی. "خاطرات مُرده"، که نام نویسنده اش خاطرم نیست را بردی و سررسید خاکستری خاطرات مشترکمان را جا گذاشتی ... | پدرام مسافری |, ...ادامه مطلب
در خیالم یک روز دوباره عاشقت میشوم و با انگیزه بیدار میشوم، و یک شب آنقدر نفرینت میکنم که صبح با چشم هایِ پف کرده بیدار میشوم. میبینی؟ حالِ این روزهایم حتی بدتر از آن خداحافظیِ نصفه و نیمه شده است... | سحر رستگار |,حال این روزهایم,حال این روزهایم را دوست ندارم,حال این روزهایم خوب است,حال این روزهایم را دوست دارم,حال این روزهایم خوب نیست,حال این روزهایم دیدنیست,حال اين روزهايم,حال و روز این روزهایم,حال و هوای این روزهایم ...ادامه مطلب
کاش می شد در شعر هایم زندگی کنم همان سرزمینی که هنوز از آن کوچ نکرده ای | پدرام مسافری |,شعرهایم برای تو,شعرهایم همه بارانی توست,شعرهایم را بسوزان,شعرهایم را,شعرهایم را بخوان,شعرهایم را نثارت می کنم,شعرهایم را باد برد,شعرهایم برای توست,شعرهای مریم حیدرزاده,عالیجناب شعرهایم ...ادامه مطلب