کاش درد آنقدر کوچک میشدکه پشتِ میزِ یک کافه مینشست چای میخورد ساعتش را نگاه میکرد و با عجله میگفت : خداحافظ ... | تارا محمدصالحی |,دردشتي,دردشة,درد,درد پاشنه پا,درد معده,دردشة مكتوب,درد دل,درد قفسه,دردشة عراقنا,درد کف پا ...ادامه مطلب