بغلم میکنی؟ بغلم میکنی وقتی اضطراب، محاصرهام کرده و دارم رنج میکشم؟ وقتی از درون متلاشیام و از بیرون آرام؟ بغلم میکنی که دردهام بریزد و پاییز غمگینم بهار شود؟ دستانم را میگیری تا هزاران گنجشک غمگین، درون سینهی من آرام بگیرد؟ نگرانم میشوی؟ غصهام را میخوری وقتی که زل میزنم به نقطهای و , ...ادامه مطلب
برایم بنویس، چه تنت هست؟ لباست گرم است؟ برایم بنویس، چطوری میخوابی؟ جایت نرم است؟ برایم بنویس، چه شکلی شدهای! هنوز مثلِ آن وقتها هستی؟ برایم بنویس، چه کم داری! بازوانِ مرا؟ برایم بنویس، حالت چطور است! خوش میگذرد؟ برایم بنویس، آن ها چه میکنند! دلیریات پابرجاست؟ برایم بنویس، چه میکنی! کارت خوب است؟ برایم بنویس، به چه فکر میکنی! به من؟ مسلماً فقط من , ...ادامه مطلب
برایم شعر بفرست حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت برای تو می گویند... می خواهم بدانم دیگران که دچار تو میشوند تا کجای شعر پیش میروند تا کجای عشق تا کجای جاده ای که من در انتهای آن ایستاده ام! | افشین یداللهی |,برایم,بفرست ...ادامه مطلب